کد مطلب:243966 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

حد نزدیکی با حیوانات و دزدیدن کفن مرده
[337] 4 - ابن شهر آشوب نقل كرده است:

نویسنده جلاء و شفاء در خبری آورده است كه: وقتی امام رضا علیه السلام به شهادت رسید، محمد بن جمهور قمی و حسن بن راشد و علی بن مدرك و علی بن مهزیار و عده ی زیادی از شهر های مختلف، به مدینه آمدند و از جانشینی آن حضرت، سراغ گرفتند؛ به آنها گفته شد: جانشین حضرت در «صریا» [1] است؛ لذا ما به صریا رفتیم و داخل خانه بزرگی شدیم و حاضران را، سر در گریبان دیدیم؛ ما هم در كنار آنها نشستیم كه ناگهان عبدالله، پسر امام موسی بن جعفر علیه السلام در حالی كه سنی از او گذشته بود، داخل گشت؛ مردم گفتند: این امام ماست.

اما دانشمندان و فقیهان، اظهار داشتند كه از امام جعفر صادق و امام باقر علیهما السلام برای ما روایت شده كه امامت، بعد از امام حسن و امام حسین علیهما السلام میان دو برادر پدید نمی آید؛ بنابر این، این آقا امام ما نیست؛ اما عبدالله آمد و آمد تا اینكه در بالای مجلس نشست؛ مردی خطاب به او گفت: خدایت گرامی دارد! چه می فرمایی راجع به مردی كه: با الاغی نزدیكی كند؟

عبدالله گفت: دستش قطع می شود و حد، بر او جاری می گردد و به مدت یكسال، تبعید می شود؛ سپس مرد دیگری بر خاست و خطاب به او گفت: خدایت شایستگی دهد! چه می فرمائید راجع به مردی كه همسر خود را به شمارش ستارگان آسمان، طلاق گوید؟ عبدالله جواب داد: زن از آن مرد جدا می شود به سینه و مركز برج جوزاء (كه سه ستاره دارد) و به نسر طایر (كه آن هم ستاره ای است كه در واقع سه ستاره است كه یك ستاره دیده می شود) و به نسر واقع (كه آن هم در واقع سه ستاره است یعنی این زن سه طلاقه شده و حق رجوع ندارد و طلاق هم بیش از سه واقع نمی شود). پس از بی باكی او در اشتباه و لغزش، متحیر و شگفت زده شدیم كه در این هنگام، امام جواد علیه السلام كه هشت سال داشت، به میان ما آمد؛ به احترام او از جا بلند شدیم و حضرت به حاضرین سلام داد و عبدالله، پسر امام كاظم علیه السلام از جای خود بر خاست و در مقابل امام جواد علیه السلام كه بر صدر مجلس، جلوس كرده بود، نشست؛ سپس امام جواد علیه السلام فرمود: پرسشهای خود را مطرح كنید، خدایتان رحمت كند.



[ صفحه 252]



مرد نخست از جای بر خاست و خطاب به حضرت عرض كرد: خدای متعال به شما احسان و نیكی كند! چه می فرمائید راجع به مردی كه با الاغی نزدیكی كند؟

حضرت در جواب فرمود: به كمتر از حد زنا، تازیانه می خورد و قیمت الاغ را می پردازد و سواری و زاد و ولد الاغ، حرام است و در بیابان رها می شود تا مرگش فرا رسد، یا درنده و گرگی او را بخورد. سپس و بعد از سخنی فرمود: ای سؤال كننده! آن مرد (فرضی كه در سؤال قبل فرض كردی، اگر) قبر زنی را بشكافد و كفنش را سرقت كند و به او تجاوز كند، در این صورت واجب است، دستش را به واسطه ی سرقت، قطع كنند و به خاطر زنا، حد بر او جاری نمایند و اگر ازدواج نكرده و مجرد است، تبعیدش كنند و هر گاه متأهل باشد، كشتن و سنگ سار كردنش واجب و اجتناب ناپذیر است. مرد دوم عرض كرد: ای فرزند رسول خدا! چه می فرمائید، راجع به مردی كه همسرش را به شماره ی ستارگان آسمان، طلاق گفته است؟

حضرت فرمود: قرآن می خوانی؟ آن مرد جواب داد: آری؛ حضرت فرمود: سوره ی طلاق را تا آیه ی كریمه ی: (و أقیموا الشهادة لله) [2] «و شهادت را، برای خدا بر پا دارید.» بخوان؛ ای سؤال كننده! طلاق جز با پنج شرط، واقع نمی شود: گواهی دادن دو شاهد عادل؛ پاك بودن زن از حیض؛ هم خوابگی نكردن در آن پاكی و عزم و اراده ی قطعی؛ آنگاه بعد از سخنی فرمود: ای سؤال كننده! آیا در آیات قرآن كریم، شماره ی ستارگان آسمان، وجود دارد؟

عرض كرد: نه؛ تا آخر حدیث. [3] .


[1] صريا، روستائي در سه مايلي شهر مدينه كه حضرت امام موسي بن جعفر عليه السلام، آن را ساخته بود.

[2] طلاق: 65 \ 2.

[3] المناقب 4: 382.